حضور انورتون عارضم که دیشب بود با رفیقی رفته بودیم یه هایپرمارکت برای اینکه در حد وسعمون یه ماست و موسیر و چیپسی ابتیاع کنیم. :) خلاصه جونم براتون بگه یه دخترک سها لب، مشتری غبغب، کمان ابروی و مه پیکر ایستاده بود و ماست «هراز» رو تبلیغ میکرد. ما هم که به یک دست ماست و موسیر کاله و به یک دست ماست و موسیر هراز؛ در حال مقایسه که کدوم ارزونتره و کدوم چربتر! دخترک گفت هراز رو بردار و فلان که در پاسخ شنید که صبر کن بخونم. دست آخر بنده کلافه شدم که دنبال هر اطلاعاتی میگردم روی سطل ماست کاله به راحتی میتونم پیدا کنم ولی سطل ماست هراز رو هزار دور هم میچرخوندم پیدا نمیکنم. اصلاً همه چیز ریز و بیسلیقه نوشته شده بود روی سطل هراز.
ماست کاله رو انتخاب کردم و شروع به حرکت که دخترک گفت چرا هراز برنداشتی؟ عرض کردم، چون اطلاعات روش رو نمیتونستم پیدا کنم. دخترک با چشمان گرد و از حدقه بیرون زده گفت یعنی چی؟ یه ماست میخوای بخری دیگه. بنده در اون هنگام تبسمی کردم و رد شدم رفتم.
سوالهایی که توی ذهن خودم شکل گرفت این بود که آیا واقعاً انقدر «اطلاعات» مهم بود؟ آیا بقیه هم با چنین مشکلی(در دسترس نبود اطلاعات تکمیلی) یه محصول رو نمیخرند؟ آیا برای انتخاب دو محصول چنین مسائل کوچکی تأثیر داره؟ آیا توی یه وب سرویس هم ماجرا به همین سادگیه که مثلاً اگر کسی دستورالعمل اون محصول رو نمیدونه دیگه ازش استفاده نمیکنه؟
جوابی که بهش رسیدم این بود که، گاهی واقعاً این واضح و دم دست بودن اطلاعات و دستورالعملها روی انتخاب ما تأثیر جدی داره. شاید خودمون بهش توجه نکنیم ولی گاهی همین نکات کوچیک باعث میشه یه محصولی رو انتخاب نکنیم ولی چون کسی علت انتخابمون رو ازمون نمیپرسه معمولاً جواب رو نمیدونیم.
من محصولی که قیمتش رو جای درست و با قلم مناسب ننویسه، انتخاب نمیکنم. چون باید هی سطل رو بچرخونم و تهش یه متن ریز و بدخط رو به زور بخونم. ترجیح میدم محصولی رو بخرم که یه جای جلوی چشم قیمت و تاریخ انقضا رو نوشته، اطلاعاتی مثل چربی ماست که توی انتخابش مهمه رو درشت و به وضوح بنویسه که من بدونم با چه ماستی طرف هستم.
البته که وقتی داریم یه محصول رو از یه برند شناخته شده میخریم، به خودمون میگیم خب این شرکت کیفیتش قطعاً خوبه، قیمت محصولاتش معمولاً قابل حدس زدنه و با ذائقهی من سازگاره پس حالا مهم نیست که اطلاعات رو دم دست قرار بده، چون ناخودآگاه اون اطلاعات رو دارم!
یا مثلاً محصولی مثل جیمیل، اینستاگرام یا تلگرام که ناگزیری ازش استفاده کنی؛ خب نیازی نیست که شرایط رازداری (پرایوسی)، شرایط عضویت و چیزهای شبیه به این رو دم دستت بذارند چون تو مجبوری استفاده کنی. مجبوری عضوشون بشی و راهی جز پذیرش قوانین اونها نداری. گرچه دولتها و حکومتها قوانینی تعریف میکنند که همون شرکتهای شناخته شده هم قوانین و اطلاعاتی که کاربر باید بدونه رو شفاف و دم دست کاربر قرار بدند.
خلاصه اینکه به نظرم گاهی همین نکتهٔ کوچک روی یه محصول ساده، مثل ماست هم میتونه باعث بشه یه مشتری که هنوز انتخاب نکرده رو از دست بدید! همین ساده بودن کارکردن، همین دم دست بودن اطلاعات، همین معقول و استاندارد بودن طراحی محصول میتونه باعث بشه یه نفر ما رو انتخاب کنه یا رقیبمون رو.