# آکادمی نوین
به نظرم میرسه که اطلاعات کاملی در مورد تاریخچهی جهشهای فکری دنیا ندارم ولی میخوام جسارت کنم و با این اطلاعات ناقص در این مورد صحبت کنم! به نظرم هر جایی انقلاب و جهشهای فکری رخ داده، قبلش راهی پیدا شده که آدمهای صاحب فکر راحتتر صحبت کنند. حدس میزنم از اولین جهشهای مشهور حرکت سقراط در بازار و کوچه، پسکوچههای آتن و گفتگو با جوانان بود که اونها رو به فکر کردن و سوال پرسیدن تشویق میکرد. ا…
ادمهی نوشته ⇜مسئلهی اصلی مردم فضای مجازی و سیاست خارجی و ارتباط با این دولت و آن دولت نیست
در یکی ازنوشتههای قبلی خودم یعنی «کفِ هرمِ مازلو»به سخنرانیای از رهبر جمهوری اسلامی اشاره کردم. متاسفانه به اشتباه فکر میکردم که این سخنرانی به مناسبت سالگرد قیام ۱۵ خرداد بود، در صورتی که امروز متوجه شدم این سخنرانی به مناسبت دیگری ست ولی تاریخ بسیار نزدیک و در خرداد ۱۴۰۰ بود. به سختی لینک اصلی به متن سخنرانی ایشون رو پیدا کردم. اما خوشبختانه جملههای ایشون رو درست متوجه شده بودم. همان گونه ک…
ادمهی نوشته ⇜نتیجهگرایی؟
۲۹ تیر ۱۴۰۰ - نگرش
سالها ایدهای نزدیک به این داشتم که «ما مامور به وظیفهایم و نه نتیجه». این جمله رو از زبان افراد متفاوتی هم شنیدم. منطق قابل درکی هم داره و میشه ازش دفاع کرد ولی … این روزها در باور به این ایده متعادلتر شدم. قبلاً توی شرکتی بودم که میگفتند ساعت بزن. یه جایی من گفتم که ساعت نمیزنم. ساعت زدن حس بیهودگی و رباتی بهم میده. همون آدمم ولی وقتی که ساعت بزنم حس میکنم معیار کار من ساعت زدنه. باید س…
ادمهی نوشته ⇜کفِ هرمِ مازلو
۲۸ خرداد ۱۴۰۰ - نگرش
اگر اشتباه نکنم برای سالگرد قیام ۱۵ خرداد بود که عالیترین مقام کشور سخنرانی کرد؛ همین چند روز پیش. یک بخشی از سخنانش شبیه به این بود که بعضی افراد میگند در مورد فضای مجازی و روابط خارجی هم از نامزدهای ریاست جمهوری سوال بشه ولی نیاز امروز جامعه مسائل اقتصادیه، مشکلات مردم اینا ست، کشاورز پیاز میکاره و نمیتونه بفروشه، سود به دلال میرسه و … البته اون مسائل فرهنگی هم مهمه ولی مشکلات اصلی اینا ست…
ادمهی نوشته ⇜تولدی در وهم یا وهمی در تولد
امروز اولین روز از دههی چهارم زندگیم بود. خود افزایش سن برام نگرانی نداره و کاملاً نسبت به سنم و عمری که گذشته حس معمولی و راحتی دارم. البته که این روزها سرشار از حسهای متنوعی هستم. عمیقترین حسی که تجربه میکنم حس تنهایی هست. قبل از این روزهای تنهایی به طرز عجیبی اتفاقات دردناکی رو تجربه کردم. چندین روزه که تنها زندگی میکنم و آشنایی رو نمیبینم. فکر کنم هیچ کسی توی دنیا نمیدونه من کجام. شای…
ادمهی نوشته ⇜مساواتی که دوست ندارم، عدالتی که نمیبینم
۲ آذر ۱۳۹۹ - نگرش
به نظرم این روزها توی ایران شکاف طبقاتی از لحاظ آماری هم باید خیلی زیاد باشه؛ دست کم به چشم من که این شکاف تاریخیه. حقوق یک کارگر اگه خیلی از مزایا و شرایط براش مهیا بشه شاید به ۳ میلیون تومان برسه که نمیرسه:( درآمد بخش زیادی از جامعهای که میبینم شاید ۵ میلیون تومان در ماه هست. اینکه قدرت خرید این بخش از جامعه چه مقدار هست موضوع دیگری ست. این روزها شرایطی رو به چشم میبینم که یک فرد میتونه رو…
ادمهی نوشته ⇜فردیتباختگی، خشونت جمعی و تایید جمعی
۹ شهریور ۱۳۹۹ - نگرش
چند وقت پیش رمانی میخوندم به اسم دیلماج. نویسنده صحنهای ساخته بود که در اون میرغضب در حال پول جمع کردن برای خلاص کردن مجرم بود! یعنی اگر کسی محکوم به اعدام بود، میرغضب اون فرد رو جلوی مردم ذره ذره میکشت تا مردم دلشون بسوزه و بهش پول بدند تا مجرم رو زودتر خلاص کنه! این نوع از اعدام خیلی رایج بوده و معمولاً مردم دور میرغضب و مجرم بدبخت جمع میشدند و تماشا میکردند! هنوز هم با اینکه اعدامها خیلی…
ادمهی نوشته ⇜هزینهی بازخورد دادن و انتقاد کردن
این روزها به عادت یک سال پیشم برگشتم و گاهی کتاب میخونم. کتابی که میخونم کتاب «اولین رئیس جمهور» هست که مصاحبهی دانشجوها و اعضای دبیرخانهی شورای انقلاب با کاندیداها و اشخاص بالای سیاسیه. یه جایی دانشجوها به آقای بنیصدر میگند تو از روز اول انقلاب دنبال رئیس جمهور شدن بودی، به خاطر همین هم اون اوایل مجلس خبرگان قانون اساسی اومدی و با ولایت فقیه مخالفت کردی تا اختیارات رئیس جمهور کم نشه. آقای …
ادمهی نوشته ⇜تصمیمهای سخت
سال گذشته دهها تصمیم ریز و درشت فنی توی کار گرفتم. تصمیماتی که یه زیربنا رو برای پروژه تشکیل داده. این نوع از تصمیماتی که میخوام ازشون حرف بزنم از جنس تصمیم در انتخاب ابزارها و مسیر خود پروژه به عنوان یه قطعه کده؛ فارغ از تصمیماتی از جنس نوع برخوردم با همتیمیها، نوع و کیفیت کار خودم، موندن یا رفتنم و … شاید حیاتیترین تصمیمی که گرفتم مربوط به انتخاب TypeScript (تایپسکریپت) بود. یادمه مرداد م…
ادمهی نوشته ⇜دریایی برای غرق شدن
۳ اسفند ۱۳۹۷ - روایت
مولانا جلال الدین یه جایی مثالی میاره از انسان شناگر در آب و انسان غرقشده در آب. گویا بزرگوار اونجا در تشریح مفهوم «فنای فی الله» این مثال رو میاره. ما توی اتوبوس که بودیم حوصلهمون سر رفت. گفتیم یه نگاه بکن ببین چه مثال قشنگیه. جلال الدین این انسان رو در خدا غرق میکنه. کسی مثل بایزید بسطامی یا منصور حلاج رو غرق شده در خدا میدونه. جا به جا شدنشون در آب ناشی از خواست آبه، نه ناشی از خواست شناگر…
ادمهی نوشته ⇜