در یکی ازنوشتههای قبلی خودم یعنی «کفِ هرمِ مازلو»به سخنرانیای از رهبر جمهوری اسلامی اشاره کردم. متاسفانه به اشتباه فکر میکردم که این سخنرانی به مناسبت سالگرد قیام ۱۵ خرداد بود، در صورتی که امروز متوجه شدم این سخنرانی به مناسبت دیگری ست ولی تاریخ بسیار نزدیک و در خرداد ۱۴۰۰ بود. به سختی لینک اصلی به متن سخنرانی ایشون رو پیدا کردم. اما خوشبختانه جملههای ایشون رو درست متوجه شده بودم.
همان گونه که در متن اصلی هست ایشون گفتند «من شنیدم گفته شده که نامزدها در مناظرات و در گفتگوها نظر خودشان را در باب فضای مجازی بگویند یا در باب سیاست خارجی بگویند؛ نه آقا، مسئلهی اصلی مردم فضای مجازی و سیاست خارجی و ارتباط با این دولت و آن دولت نیست؛ مسئلهی اصلی مردم چیزهای دیگر است؛ مسئلهی اصلی مردم بیکاری جوانها است، مسئلهی اصلی مردم معیشت طبقات ضعیف جامعه است، مسئلهی اصلی مردم مافیای وارداتی است که کمر تولید داخلی را میشکند، مسئلهی اصلی مردم سیاستهای غلطی است که فلان جوان مبتکر را که میتواند کار انجام بدهد مأیوس میکند …»
حقیقتش چند روزی هست که این جملههای ایشان با اتفاقاتی که این روزها در ایران سر زبانها هست در ذهنم گره خورده. این روزها مهمترین موضوع فکر دست کم جوانها «طرح صیانت از حقوق کاربران در فضای مجازی» هست. برداشت خیلی از آدمها متفاوت بوده و مخصوصاً گروه زیادی از مردم تعبیرهای خیلی سادهای از ماجرا رو برداشت کردند و شروع به اعتراض کردند که البته حق هم دارند. ولی من میخوام در این نوشته فقط از دو جنبه به ماجرا نگاه کنم.
جنبهی اول ماجرا:
الان نمیدانم که دقیقاً طرح صیانت در چه تاریخی وارد مرحلهی پیگیری جدی شد ولی واضحه که امشب ۹ یا ۱۰ مرداد ماه هست(!) و این طرح پس از انتخابات پیگیری جدی شد. از انتخابات کمتر از ۴۰ روز میگذره و از سخنرانی آقای خامنهای کمتر از دو ماه میگذره. در حال حاضر مهمترین موضع مورد بحث مردم چیه؟ جواب را در پاراگراف اول دادم؛ طرح صیانت. سوال بعدی اینه که آیا عدهای از سیاستمداران ایران به عمد حرف رهبر کشور را زیر پا گذاشتهاند و برخلاف سخنان و خواستهی ایشان عمل میکنند؟ پاسخ من خیر است. به نظرم دقیقاً و واضحاً در راستای اهداف خواستههای ایشان عمل کردند و اتفاقاً گاهی از تاخیری که در عمل کردن هم شده گله میکنند. آیا شواهدی دارم؟ بله و بسیار و از این موضوع متعجبم! در بسیاری از مصاحبههای این چند سال اخیر آقای خامنهای و حتی در سخنرانیهای ایشان در امسال هم بسیار به فضای مجازی و حکمرانی در اون اشاره شده و از اولویتهای اول ایشان بوده. با یه جستوجوی دم دستی به این مقاله رسیدم. کافیه کمی وقت بگذارید تا ببینید این موضوع چقدر برای سیاستمداران ما و بالاترین مقام سیاسی کشور مهمه.
با توجه به توضیحها و فرضیههای بالا من دوتا سوال دارم.
۱. چه اتفاقی میافته که آقای خامنهای سوال پرسیدن در مورد فضای مجازی از کاندیداها را مناسب نمیبینه؟ (تا جایی که مناظرههای رو دنبال کردم ندیدم سوالی در مورد فضای مجازی صورت بگیره؛ گرچه موضوع سوالم چیز دیگری ست)
۲. چه اتفاقی میافته که اولین عمل مهم نهادهای سیاسی مملکت پس از انتخابات در راستای فضای مجازیه؟
جنبهی دوم ماجرا:
مدتی هست که کمی ماجرای طرح صیانت را دنبال میکنم و متوجه شدم فردی به اسم سید عباس مرادی به عنوان یکی از طراحان این طرح در فضای مجازی و حتی صدا و سیما در حال بحث و گفتگو ست. من ابتدا در ClubHouse اسم ایشون رو شنیدم و البته کسی که اسم ایشون رو آورد معتقد بود سید عباس آدم خیرخواهیه ولی کارش و ایدههاش لطمه میزنه. در کلاب دیگری چند دقیقهای حرفهای خود ایشون رو شنیدم و البته ناقص ولی به نظرم رسید که فرد عقلگرا و معقولی باشه و فقط گرایش فکری متفاوتی داره. از ایشون این توییت رو دیدم و متوجه شدم که آقای محمد کشوری یادداشت خوبی برای نقد این طرح نوشتند. یادداشت ایشون اینه «خوب، بد، زشت: هفت اشکال اساسی در طرح صیانت از کاربران فضای مجازی به زبان ساده». قرار بود ساعت ۲۲ امشب یه مناظره بین این دو نفر در شبکهی افق و برنامهی جهانآرا برگزار بشه و من هم این برنامه رو از اول تا آخر دیدم! فارغ از اینکه هر دو نفر بسیار کم کیفیت مناظره کردند ولی یک مسئلهای رو خیلی خوب فهمیدم. آقای سید عباس مرادی فردی از نسل باهوش و به قول خودشون انقلابیه که با پوستهی روشنفکری و عقلگرایی سعی در اقناع یک بخشی از جامعه داره. در این مدت بارها فکر کردم چرا باید یه نفر و فقط یک نفر به عنوان طراح این طرح در تلویزیون و اینترنت به صورت خیلی فعالی در حال پاسخگویی باشه؟ به غیر از اون چرا فقط به سوالات بسیار ابتدایی پاسخ میده؟ مثل اینکه آیا اینترنت قطع میشه؟
در تمام طول مناظره ایشون پاسخی به ۷ موضوعی که آقای کشوری در یادداشتشون انتقاد کردند ندادند. مناظره رو با این موضوع که بیاید بگید اگه این طرح نباشه چه طرحی باشه و فکر کنید مجلس یه چک سفید امضا داده حالا شما چی روش مینویسید شروع کرد. اکثریت دیالوگهای ایشون حول این محور بود که مسائل ایجابی رو برجسته و bold کنه و از مزیتهای طرح برای مردم و شرکتهای خصوصی بگه. هیچ اشارهای به مسائله سلبی و سو استفادههایی که به راحتی از این طرح خواهند کرد نمیکرد و پاسخگوش نبود.
این همه توضیح دادم که الان جنبهی دوم ماجرا رو بگم. به نظرم میرسه که هدف گروهی از این جریان سیاسی، ساختن وجههی تا حدودی عقلانی و پاسخگو برای «عدهای از مردمه». هدف این گروه جذب حداکثری نیست. به نظرم در هر حرکت و حرف این فرد، گروه و جریان میشه به وضوح دید که لازم نمیبینند همهی مردم رو همراه کنند و اتفاقاً به صورت هدفمندی دنبال راضی کردن شاید یک سوم تا یک دوم مردم هستند. این رو به وضوح میبینم که البته هنر نکردم :))